آدم عصبانی ای مثل من

ساخت وبلاگ

چقدر می شناسید خودتونو؟ خبر دارید چ ادمای گهی هستین؟ از خود محور بودنتون عنتون نمی گیره؟ از اینکه روزی یک ساعت و نیم دارید تو آیینه خودتونو می بینید خوشحالید واقعا؟ از تظاهر کردن خوشتون میاد؟ .. هرچند منطقی، درست و صحیح از هر زاویه نگاهی اما، وقتی جامعه به این شکل پر شده از این حجم انبوهِ رفتار ها، فکرِ اشتباه نه متعلق به اون ها، بلکه متوجه به کسی می شه ک توی این قاعده جای نمی گیره. از تظاهر کردن بیزارم، از مردم بیزارم. آدم عصبانی ای مثِ من قطعا توی این شغل به جاهای خوبی نمی رسه و زودتر از موعد کچل می شه. من از مردم خوشم نمیاد، به نظرم نود و نه درصد آدما تو خیابون احمقن و این عصبانی ترم می کنه چون خودم هم حتا متوجه این حماقتم هستم. این عصبانیتِ بی دلیل. متنفرم از این اجبار برای دم خور شدن با این همه آدم نامربوط به خودم، مثلِ یه زندان می میونه .. مثل تمام غذاهای بدمزه ای میمونه ک مادرت درست می کنه و مجبوری بخوریشون. چاره ی دیگه ای نداری. باید توی این جامعه زندگی کرد، مجبوری دم خور بشی، پول در بیاری ک سیر بشی، درس بخونی چون عرفِ اجتماعه، نمی تونی لخت بری بیرون چون برخلافِ عرف اجتماعه اما می تونی خودتو شبیه یه میمون بکنی و ادا اصول بازی های عجیب در بیاری چون تو اجتماع چیز عجیبی نیست. می تونی تظاهر کنی به کسی ک نیستی واقعا می دونید، اما نمی تونی انصراف بدی و برگردی بری توی یه غار تا ابد. این عجیبه. این خیلی عجیبه.


دومین روز از فصلِ سرد...
ما را در سایت دومین روز از فصلِ سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bullshiiit1 بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 17:23